دوباره گلشیفته فراهانی راچه کسی ….. لباسهایش را درآورد؟؟
با چند تا از بروبچ جمع بودیم ،“سلمان “حالش گرفته و برعکسش آقا طنّاز (طنز نویسمان)
حسابی روفرم بود.شوخی شوخی یه هم اندیشی عمیق به پا شد که خلاصشو براتون میارم .
طنّاز گیر داده بود به سلمان که چرا پَکَری و حال نداری؟ طناز بهش گفت ببین آقا
” زندگی با مای بی بی شروع میشه و با ایزی لایف تموم میشه ،
پس قدر لحظه هایی که با شلوارک میگردی رو بایس بدونی ” .
با این حرف طنّاز ، بچه ها خندیدند و سلمان تبسم تلخی کرد .
طنّاز گفت : شیفتۀ گل انداختن لباتم داش ساسی !!!
اکبر از اون ور گفت مشکل همینه دیگه . گل و شیفته و ……
طناز گفت : اک که هییییییییی . ای بابا ، گلشیفته فراهانی باز لباس هاشو ها در آورده ، و
سنگ صبور ما سلمان بازم غیرتی شده؟
منبع:سایت بسیج دانشجویی دانشگاه تبریزhttp://www.basijtu.ir
منم قد گُلی خانم بودم همونجوری میگشتم - البته توی حموم ها -
طناز بعد کمی جدی شد و گفت آقا سلمان ! شما که دیگه ماشالله پخته ای و توی
کاری و خبر داری از اوضاع . انتظار داری از سیمای ما و سینمای ما غیر این در بیاد؟
"آی کیو" گفت : خب خیلی افتضاح بود و حسابی آبروریزی و ضایع بازی شده .
حامد گفت : غیرتی شدن داره دیگه. توی دانشگاه هم همه ناراحت بودن از
بی جنبگی و خودشیفتگی این خانم .
طناز گفت : درسته ولی سلمان محکم تر از ایناست . اون موقع بروبچ براش آمار آوردن
که دخترخاله ات دوست پسر داره اینجوری نشد و یا پارسال دختر داییش با اون پسره
فرار کرد گفت : چه بهتر عقد میکنن و میرن سر خونه زندگیشون .
این دفعه چی شده که اینجوری ریختی به هم آقا سلمان؟
من گفتم خب این قضیه اش متفاوته . سلمان حرف منو اینجوری ادامه داد که:
ببینین بچه ها ، مگه نه اینکه حضرت علی (ع) وقتی دشمن به گوشه دوردستی
از سرزمین اسلامی شبیخون میزنه و خلخال (زینت ) زن غیر مسلمانی رو در میاره
و فرار میکنه و این خبر به گوش حضرت علی (ع) میرسه ، میفرماید که :
اگر مسلمانی با شنیدن این خبر از ناراحتی بمیرد من او را ملامت نمیکنم
و تعجب نمی کنم !!
طناز گفت : درسته ولی اینجا کمی فرق میکنه خب !!
اونجا تهاجم بوده ، شبیخون بوده ، حمله به کشور اسلامی بوده ، در آوردن خلخال
با زور اسلحه بوده و ……
ولی اینجا گلشیفته فراهانی خودش اختیاراً و با میل خودش بیرون از کشور
این کار زشت ( در آوردن لباس ها و برهنه شدن و ……) رو انجام داده .
سلمان گفت : نه آقا طناز بایس کمی عمیق تر نگاه کنیم ، ساده انگاری نیس
فک کنیم که گلشیفته با میل و رغبت خودش این کارا رو میکنه؟
آخه کدوم آدم عاقل – حتی غیر مسلمان – در شرایط عادی میاد اینجوری بکنه
و با وقاحت آبروی خودش و خانوادشو و مملکتش رو ببره؟
اگه کمی دقیق تر بشیم ، می بینیم که اینجا هم دشمن هست ،
تهاجم هست ، شبیخون هست ، منتها تدریجی و آروم آروم و حساب شده .
دشمن حمله اش رو خیلی وقت پیش شروع کرده ؛ اونم نه از مرزها و دوردست ها .
دشمن خیمه اش رو درست زده توی خونه ما ، مدرسه ما ، جامعه ما ،
سیمای ما ، سینمای ما و …….
داره نوجوونهای ما رو و جوونهای ما رو به دست خودمون از فطرت اولیّه شون جدا
میکنه و دریافت های درونی صحیحشون و ارزشهایی رو که بهشون علاقه دارند
رو ازشون میگره .
مسئله شخص گلشیفته نیست که ، مسئله اینه که حرکت خزنده ای هست
که از چندین سال پیش شروع شده و بچه های ما رو یکی یکی هضم میکنه .
و پدر و مادرای ما ، خانواده های ما ، معلم های ما و مسئولین ما همه فکر و ذکرشون
شده تامین نیازهای ظاهری بچه ها و وسایل زندگی دنیوی اونا .
همه ارزشی که بچه های ما دارن خلاصه شده توی درس و کنکور و نمره و رتبه
و رشته و شهر قبولی و هنرکلاسیکی که احیانا یه نوجوون داره .
خب همه زندگی اینا نیستن که . قوانین و ضوابط دیگه ای توی آفرینش هستند
که چه ما بهشون اهمیت بدیم چه ندیم اون فرمولا جاری هستند .
نوجوونها نیازهای دیگه ای دارن که هیش کی به فکرشون نیست .
یه نوجوون به بلوغ جنسی و جسمی میرسه ، ولی هیچ کس به فکر رسیدن این
نوجوون به بلوغ فکری – بلوغ اعتقادی – بلوغ معرفتی و توحیدی نیست .
در حالیکه انسان برا رسیدن به اینا خلق شده و اگه این نیازها ارضاء نشن
خلاء های پر نشده و حباب های خطرناکی ایجاد میشن
که بالاخره یه جایی میترکند. و صداش بد جوری درمیاد .
طناز که دیگه کاملا جدی شده بود گفت آره آقا سلمان راست میگی .
یعنی دقیقا اینجوریه .
بچه ما خودش بزرگ میشه ، اسمش بزرگ میشه ، دانشجو میشه ، هنرمند میشه ،
نخبه میشه ، مخترع میشه ، در حالیکه فکرش و اعتقاداتش بزرگ نشده .
به بلوغ فکری ، اعتقادی و معرفتی نرسیده و خودش رو و خداش رو اونجوری که بایس
بشناسه نشناخته ، و ارزشهای انسانی و الهی درونش نهادینه نشده.
از طرف دیگه دشمن هم به قول خودت تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی رو خیلی
وقته شروع کرده و با ناتویی که میکنه – و البته با کمک برخی بزرگترای ما که در
پازل دشمن حرکت میکنن – نتیجه اش رو میگیره و
دانشجوی ما بی انگیزه میشه ، نخبه ما فرار میکنه ، هنرمند ما حیا رو از دست
میده و خلاصه گلشیفته ظاهرا با اختیار ولی در واقع در یک حرکت و
تهاجم فوق پیشرفته دشمن ، لباس حیا و عفت رو از تنش در میارن .
و فطرت اولیه اش نابود میشه و ما وقتی متوجه میشیم که کار از کار گذشته .
راست گفتی آقا سلمان جا داره که آدم نه از لخت شدن گلشیفته بلکه از این
بلایی که داره به سر نوجوونهای ما میاد دغ کنه و بمیره .
دیگه تقریبا همه ساکت بودن و محزون گوش میدادن که حامد سری تکاند و
و گفت اینجوری که آینده خیلی تاریکه!!
آی کیو بلافاصله گفت : ولی وظیفه ما روشنه !!!
حرکت در مسیر فطرت. خودمون حرکت کنیم و تاجایی که میتونیم به بقیه هم
کمک کنیم در رسیدن به بلوغ فکری – بلوغ اعتقادی و بلوغ معرفتی و توحیدی .
اکبر گفت : مگه نتیجه کار مای کم تعداد چقدر میتونه
اقیانوس پرتلاطم جامعه رو تحت تاثیر قرار بده؟
سلمان آهی کشید و گفت اولا ما مأمور به انجام وظیفه ایم نه منتظر نتیجه .
ضمنا بیشتر کار ما برا اتمام حجت بوده .
حامد گفت اتمام حجت ؟
طناز گفت : یعنی اینکه فعالیتهای ما در اشل خودش راه افتاده تا فردا هیچ بزرگتری
یا مسؤلی یا فعال فرهنگی دینی نتونه بگه نمیشد کار کرد و فضا نبود و نتونستیم .
آی کیو هم ادامه داد :
و هیچ نوجوون و جوونی نتونه بگه من میخاستم ولی کسی نبود کمکم کنه .
سلمان گفت اینا همش درست . ولی
وظیفه خیلی سنگینه !!! خیلی !!!!!!!!!!
لینک شدید...
اللهم عجل لولیک الفرج