فردی از امام صادق (ع) پرسید: آیا مؤمن هنگام مرگ ناراحت است و کراهت دارد؟
امام فرمود: خیر. زمانی که ملکالموت برای قبض روح میآید ابتدا مؤمن جزعوفزعی نشان میدهد. (این نشان میدهد که امام یک مؤمن معمولی را در نظر داشته اند) ملکالموت میگوید ای دوست خدا جزع نکن، قسم به خدا من از پدر به تو مهربانتر هستم.
چشمهایت را بازکن. بعد ائمه و پیامبر بر مؤمن ظاهر میشوند و دوستان او معرفی میشوند. خطاب میرسد: ای کسی که پیامبر و آل او را باور داشتی، به سمت پروردگارت بیا درحالیکه تو از خدا راضی هستی بهواسطهی ولایتی که داری و خدا هم از تو راضی است به خاطر ثوابی که به تو میدهد. و هیچچیز برای مؤمن محبوبتر از این نیست که برود و دیگر برنگردد.
منبع: "کتاب فروع کافی"
آیتالله حائری داماد آیتالله حجت بودند. ایشان میگویند وقتی دم آخر دعای عدیله را برای او خواندیم و تربت به دهانش ریختیم، ایشان گفتند: این تربت آخرین توشهی من است و فرمودند: آقا علی (ع) دارد میآید.
ما باید باور بکنیم که بعد از مرگ چنین آغوشهای گرمی باز است.
سلسله دروس اخلاقی آیت الله مظاهری
پیغمبر اکرم هم فرمودهاند:
إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل [ الکافی، ج1، ص32]
سه علم است که مسلمان باید به آن اهمیت دهد. یکی علم مربوط به اعتقادات، یکی علم مربوط به احکام و مسائل دینیه و یکی هم علم مربوط به اخلاق و تهذیب نفس. و این از اوجب واجبات است. اگر کسی از شما سوال کند که مکه رفتن و طوافها و عمرههای مفرده بهتر است یا تحصیل علم، باید بگویید از نظر پیغمبر و اهل بیت، تحصیل علم بهتر است. کربلا با آن همه تقدّسش، زیارت ائمه طاهرین«سلاماللهعلیهم» با آن همه ثوابش، اما ثواب تحصیل علم از آنها بالاتر و فایدهاش هم مهمتر از آنهاست.
همه ما باید آشنائی کامل به اعتقادات و به علومی که مربوط به اعتقادات است، داشته باشیم. همه شما باید عالم به مسئله و رساله عملیه باشید. همه شما باید راجع به تهذیب نفس و راجع به صفات رذیله و اینکه چطور باید این صفات رذیله را ریشه کن کرد و اگر نکنیم چه میشود و اگر مهذب باشیم، چه میشود، بدانیم و اگر ندانیم ترک واجب کردیم و جهنمی هستیم. ما نباید اینها را سبک بشماریم. اگر سبک بشماریم، لطمه میخوریم و بد لطمه میخوریم، هم در دنیا و هم در آخرت.
آقا و خانم! تصمیم بگیر در شبانه روز دو ساعت راجع به دین کار کن. طولی نمیکشد که آشنا به احکام اسلام و مسلط بر رساله عملیه میشوی و طولی نمیکشد که متخلق به اخلاقالله میشوی و علم و طرز آن را میفهمی و خدا کمک میکند که کارت نتیجه دار شود و راجع به اعتقادات اسلام هم ولو بیسواد باشی، اما آسان است و به خوبی در فراخور حال تو کتاب نوشته شده است. الحمدلله شیعه مثل شجره طیبه قرآن فولاد است و خیلی محکم است و درباره آن کتابهای فراوان هست. کتاب در سطح عالی، در سطح متوسط و در سطح پایین.
این رساله عملیه مرجع تقلید را که هفتاد ـ هشتاد سال زحمت کشیده است، همه میتوانند مطالعه کنند و آن را بفهمند. راجع به اخلاق و اعتقادات و احکام کتاب زیاد نوشته شده در سطح بالا، در سطح متوسط و در سطح پائین، و اگر العیاذبالله شما جاهل باشید، در روز قیامت این عالم از شما بازخواست میکند و شما نمیتوانید جوابش را بدهید. در روایات داریم که دو سه چیز در روز قیامت شکایت میکند:
این جلسات عرفان که به تازگی در ایران گل کرده، صددرصد غلط است. جوان ذوقی دارد و ذوقش را باید صرف اعتقادات و احکام و اخلاق کند و باید صرف تخصص کند از عالمی که تخصص دارد، اما یک جوانی ذوق او را میگیرد و میرسد به جایی که گناه کن به خاطر اینکه بتوانی توبه کنی و بعد توبه کن و آنگاه این عرفان میشود و این یک انحراف میشود و بعضی اوقات انحراف به جایی میرسد که عمل هم میشود. عرفان که بچه بازی نیست
1. قرآن
قرآن میگوید خدایا من کتاب علم و سعادت بودم و همه میتوانستند از من استفاده کنند اما من مهجور شدم.
2. عالم
عالم میگوید خدایا من چندین سال زحمت کشیدم و برای مردم احکام و اخلاق گفتم و اعتقادات نوشتم اما اینها از من حرف شنوی نداشتند و کتابهای مرا مطالعه نکردند و پای منبر من ننشستند و حرف مرا گوش ندادند.
3. مسجد
مسجد نیز چنین است. پیغمبر اکرم اصرار دارد که مسجدها باید پرجمعیت باشد. دل پیغمبر اکرم میسوخت و گریه میکرد که در دوره آخرالزمان مسجدها خلوت میشود. پیغمبر اکرم به اندازهای به مسجد و جمعیت در مسجد سفارش دارد که یک روایت از پیغمبر اکرم هست که این روایت انسان را به لرزه درمیآورد. پیغمبر اکرم فرمودند: «سلموا الیهود و النصاری و لا تسلموا علی یهود امتی. قیل یا رسول الله و من یهود امتک؟ قال الذین یستمعون الاذان و الاقامه و لم یحضروا الجماعة»، سلام به یهودیها و نصرانیها بکنید و سلام به یهود امت من نکنید. گفتند یا رسول الله! یهود امت چه کسانی هستند؟ فرمود کسانی که مساجد را خلوت کنند و وقتی نماز جماعت به پا میشود به نماز جماعت نروند. احکام و اخلاق دین و اعتقادات دین گفته میشود و آنها دنبال نکنند و اگر دنبال کند برای ارادت به امام حسین سینهای بزند و بعد هم بگوید همه غرق گناهیم و یک حسین داریم.
ارزش هدایت حتی یک نفر
یک آیه در قرآن داریم و آقا امام باقر این آیه را معنا کرده و کمر انسان را میشکند. آیه اینست که:
«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً [ المائدة، 32]
اگر کسی عمداً کسی را بکشد، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر کسی، کسی را زنده کند مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد. این یک معنای ظاهری دارد که اسلام و قرآن برای انسانها شخصیت قائل است. یک انسان مثل یک دنیاست و این یک افتخار بزرگی برای ما مسلمانها است که هر چه دنیای غرب برای انسان شخصیت قائل نیستند، قرآن میفرماید یک فرد، مثل یک جهان است. اما معنایی که مورد بحث من است، اینست که آقا امام باقر میفرمایند: اگر کسی، کسی را منحرف کند، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر کسی بتواند کسی را به راه بیاورد، مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد. لذا این ندانستنیها و در سر کلاسها و یا مجالس گفتن. مثلاً ندانسته در مجلس مسئله میگوید و اعتقادات میگوید و اخلاق میگوید، گناهش خیلی بزرگ است. امام باقر علیه السلام میفرماید: مثل اینست که اگر کسی با این حرفها منحرف شود، مثل اینست که جهان را کشته باشیم. اما زیاد دیده میشود که با این حرفهای ور ور در مجالس و اینکه بعضیها ادعای عجیب و غریب میکنند.
حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» یک مرد عارف بودند، اما خودشان فرمودند که من بعد از اینکه متخصص در فلسفه شدم و تدریس اسفار میکردم و متخصص در علوم نقلی شدم و خارج درس میگفتم، معلم عرفان را پیدا کردم و او مرحوم آقای شاه آبادی بود. حضرت امام 7 سال زیر نظر این مرد، عرفان خوانده است. آن مرد یک عمر در اصفهان و قم و تهران و مخصوصاً در نجف کار کرده و یک عمر در فلسفه و عرفان کار کرده، که حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» وقتی در کتابهایشان اسم ایشان را میآورند، مثل اینکه یک حالتی برای ایشان پیدا میشود و میفرمایند: «روحی فداه».
این شخص عرفان میگوید و عالی درمیآید و مثل حضرت امام را تحویل جامعه میدهد. اما یک جوانکی و یک آقایی که مقداری نماز شب خوانده و خیال میکند خبریست و جلسه عرفان میگیرد و این جلسه غلط است و گناهش هم بزرگ است.
امام صادق (ع): شرافت مؤمن در نماز شب خواندن و عزت او در خودداری از تعرض به آبروی مردم است. (میزان الحکمه، ج8، تفسیر عزت)
اگرچه عبادت و بندگی خداوند متعال و خواندن نماز، قرآن، دعا، راز و نیاز ونیایش بامعبود در همه حالات و اوقات پسندیده و ارزشمند است ولی بدون تردید شب زنده داری و پارسایی در شب و اشتغال به عبادت در دل تاریک شب هنگامی که همگان به خواب و استراحت پرداخته اند وخلوت کردن با "قاضی الحاجات" لذت، نورانیت و اثر دیگری دارد.
سحر خیزی و نماز شب خواندن از عبادات ویژه ای است که ثمرات و فوائد مادی و معنوی فراوانی مانند: تقرب به خداوند، تحصیل خوشنودی او(فنا)، بازداشتن از گناه،برطرف شدن بیماری جسم، سلامتی بدن، زیبایی صورت، فراوانی روزی، پاکیزگی بوی بدن، در ردیف صالحان قرار گرفتن، هم خوی پیامبران شدن، مشمول رحمت پروردگار گشتن، ادا شدن قرض، از بین رفتن اندوه، ازدیاد نور چشم، نورانیت منزل، نورانیت صورت، آمرزش گناهان و... نمازهای یومیه و مخصوصاً نماز شب پیمودن راهی برای رسیدن به سرمنزلی است که این سرمنزل همان آرامش روانی و باطن، رستگاری، سعادت و موفقیت توأم با لذت و خلاقیت است.
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
"حافظ"
حضرت محمد(ص): به حساب خودت برس قبل از آنکه به حسابت رسیدگی شود.(وسایل الشیعه، ج16، ص98)
محاسبه شبانه،یکی از موهبت هایی است که حضرت محمد(ص) و سایر بزرگان دین و اجتماع به آن سفارش کرده اند. یکی از دلایل آن این است که انجام مراقبه شبانه، در واقع یک نوع خودسازی و خودشناسی است.
و انجام دائم آن، ظرفیت ادراک و بصیرت درونی را افزایش می دهد و انسان از بسیاری از اشتباهات اجتماعی موصون می ماند.
محاسبه شبانه برای این است که فرد در حالت مراقبت از خود به بررسی خویشتن بپردازد و تمام نقاط مثبت و منفی خود را ارزیابی کند. محاسبه شبانه مانند نقشه ای است که تمام راه های گوناگون رسیدن به مقصد را به شما نشان می دهد و به دلیل سادگی اش استفاده از آن در امور مختلف بسیار آسان است. یکی از محاسن مراقبه شبانه این است که اگر انسان در طی روز اشتباهی مرتکب شده است، متوجه آن می شود و دیگر آن را تکرار نمی کند. مراقبه روشی برای برقراری ارتباط آگاهانه با خداوند است.
مراقبه گشودن دریچه ذهن و نگریستن به درون برای شکوفایی خویشتن است. با مراقبه هیاهوی ذهن خاموش می شود وغرور، تعصب، خودخواهی و آشفتگی های ذهن از انسان دور می شود. با کمک مراقبه پرده ها یکی پس از دیگری برداشته می شود تا به اعماق درون برسیم و آن پرتو پاک و سپید درونی را حس کنیم.
ما درون را بنگریم و حال را نی برون را بنگریم و قال را
"مولانا"