منتظر ظهور

...امام زمانی باش...

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

فردی از امام صادق (ع) پرسید: آیا مؤمن هنگام مرگ ناراحت است و کراهت دارد؟

امام فرمود: خیر. زمانی که ملک‌الموت برای قبض روح می‌آید ابتدا مؤمن جزع‌وفزعی نشان می‌دهد. (این نشان می‌دهد که امام یک مؤمن معمولی را در نظر داشته اند) ملک‌الموت می‌گوید ای دوست خدا جزع نکن، قسم به خدا من از پدر به تو مهربان‌تر هستم.

 چشم‌هایت را بازکن. بعد ائمه و پیامبر بر مؤمن ظاهر می‌شوند و دوستان او معرفی می‌شوند. خطاب می‌رسد: ای کسی که پیامبر و آل او را باور داشتی، به سمت پروردگارت بیا درحالی‌که تو از خدا راضی هستی به‌واسطه‌ی ولایتی که داری و خدا هم از تو راضی است به خاطر ثوابی که به تو می‌دهد. و هیچ‌چیز برای مؤمن محبوب‌تر از این نیست که برود و دیگر برنگردد.

منبع: "کتاب فروع کافی"


آیت‌الله حائری داماد آیت‌الله حجت بودند. ایشان میگویند وقتی دم آخر دعای عدیله را برای او خواندیم و تربت به دهانش ریختیم، ایشان گفتند: این تربت آخرین توشه‌ی من است و فرمودند: آقا علی (ع) دارد می‌آید.


ما باید باور بکنیم که بعد از مرگ چنین آغوش‌های گرمی باز است. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۹
صادق زاده

چادر خاکی مادرم زهرا را با افتخار بر سر خواهم کرد...

سلامتی اون دخترایی که وقتی دوتا لات میبینن عوض لبخند چادرشونو محکم تر میگیرن

سلامتی دخترایی که چادرشون خاکی و گلی و خیس میشه ولی از سرشون باز نمیشه

سلامتی دخترایی که سرشون بره چادرشون نمیره

سلامتی دخترایی که آروم  و سنگین قدم بر میدارن که مبادا دل نامحرمی بلرزد

سلامتی دخترایی که زیبایی شونو عرضه نمیکنن به هر کس و ناکسی

سلامتی دخترایی که از هر کس و ناکسی دل نمیبرن

سلامتی دخترایی که بهشون میگی امل ولی…. سرشار از فهم و دانایی ان و بازم سکوت میکنن تا مبادا ترک بر دارد چینی نازک عفتشون

و سلامتی دخترایی که میراث زهرا (س) رو خوب حفظ کردن...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۶
صادق زاده

بعد از این انتظار می آید 

                                   همنفس با بهار می آید

            گفته بودم که صبر کن ای دل                               

                                                           عشق روزی به کار می آید

  گوش کن، ها، صدای شیهه اسب 

گوئیا یک سوار می آید  

                                 یعنی آن آشنای شور انگیز 

      آری آن بیقرار می آید                     

                                                              عجل الله کار خود را کرد

با دم ذوالفقار می آید     

 

الههم عجل لولیک الفرج 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۶
صادق زاده

سلام به دوستای امام زمانی عزیز، چند روز پیش مطلبی در مورد محاسبه نفس نوشته بودم که مورد پسند یکی از مخاطبان شده بود امروز فک کردم شاید اگه این متن رو هم پشت بند اون بیارم جالب توجه و مورد استفاده باشه.انشاالله 


در کتاب‏هاى اخلاقى، دستورالعمل‏هایى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به محاسبه نفس بپردازند.

محاسبه چهار مرحله دارد:

اول مشارطه است; یعنى، صبح انسان با خودش شرط کند که آن روز، وظایفش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.

دوم مراقبه است; یعنى، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد کرده تخطى نکند.

سوم محاسبه است، که در آخر شب، به حساب کارهاى خود برسد; بررسى کند که چه مقدار به وظایف خویش عمل کرده و چه مقدار کوتاهى داشته است.

چهارم معاتبه است.(برخى از علماى اخلاق این مرحله را براى محاسبه ذکر کرده‏اند.) یعنى، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتى در رفتارش شد، خود را تنبیه کند تا لغزش‏هایش جبران شود; مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغى انفاق کند یا قدرى قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگرى انجام دهد تا مافات جبران شود.

اما در مساله محاسبه، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، نقش حساب کشیدن از خویش است; اگر کار خوبى انجام داده‏بودیم، خدا را شکر کنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فکر تدارک آن بیفتیم. 

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۸
صادق زاده

سلسله دروس اخلاقی آیت الله مظاهری 


پیغمبر اکرم هم فرموده‌اند:

إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل [ الکافی، ج‏1، ص32]

سه علم است که مسلمان باید به آن اهمیت دهد. یکی علم مربوط به اعتقادات، یکی علم مربوط به احکام و مسائل دینیه و یکی هم علم مربوط به اخلاق و تهذیب نفس. و این از اوجب واجبات است. اگر کسی از شما سوال کند که مکه رفتن و طواف‌ها و عمره‌های مفرده بهتر است یا تحصیل علم، باید بگویید از نظر پیغمبر و اهل بیت، تحصیل علم بهتر است. کربلا با آن همه تقدّسش، زیارت ائمه طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» با آن همه ثوابش، اما ثواب تحصیل علم از آنها بالاتر و فایده‌اش هم مهم‌تر از آنهاست.

 همه ما باید آشنائی کامل به اعتقادات و به علومی که مربوط به اعتقادات است، داشته باشیم. همه شما باید عالم به مسئله و رساله عملیه باشید. همه شما باید راجع به تهذیب نفس و راجع به صفات رذیله و اینکه چطور باید این صفات رذیله را ریشه کن کرد و اگر نکنیم چه می‌شود و اگر مهذب باشیم، چه می‌شود، بدانیم و اگر ندانیم ترک واجب کردیم و جهنمی هستیم. ما نباید اینها را سبک بشماریم. اگر سبک بشماریم، لطمه می‌خوریم و بد لطمه می‌خوریم، هم در دنیا و هم در آخرت.

آقا و خانم! تصمیم بگیر در شبانه روز دو ساعت راجع به دین کار کن. طولی نمی‌کشد که آشنا به احکام اسلام و مسلط بر رساله عملیه می‌شوی و طولی نمی‌کشد که متخلق به اخلاق‌الله می‌شوی و علم و طرز آن را می‌فهمی و خدا کمک می‌کند که کارت نتیجه دار شود و راجع به اعتقادات اسلام هم ولو بی‌سواد باشی، اما آسان است و به خوبی در فراخور حال تو کتاب نوشته شده استالحمدلله شیعه مثل شجره طیبه قرآن فولاد است و خیلی محکم است و درباره آن کتاب‌های فراوان هست. کتاب در سطح عالی، در سطح متوسط و در سطح پایین.

این رساله عملیه مرجع تقلید را که هفتاد ـ هشتاد سال زحمت کشیده است، همه می‌توانند مطالعه کنند و آن را بفهمند. راجع به اخلاق و اعتقادات و احکام کتاب زیاد نوشته شده در سطح بالا، در سطح متوسط و در سطح پائین، و اگر العیاذبالله شما جاهل باشید، در روز قیامت این عالم از شما بازخواست می‌کند و شما نمی‌توانید جوابش را بدهید. در روایات داریم که دو سه چیز در روز قیامت شکایت می‌کند:

این جلسات عرفان که به تازگی در ایران گل کرده، صددرصد غلط است. جوان ذوقی دارد و ذوقش را باید صرف اعتقادات و احکام و اخلاق کند و باید صرف تخصص کند از عالمی که تخصص دارد، اما یک جوانی ذوق او را می‌گیرد و می‌رسد به جایی که گناه کن به خاطر اینکه بتوانی توبه کنی و بعد توبه کن و آنگاه این عرفان می‌شود و این یک انحراف می‌شود و بعضی اوقات انحراف به جایی می‌رسد که عمل هم می‌شود. عرفان که بچه بازی نیست

1. قرآن

 قرآن می‌گوید خدایا من کتاب علم و سعادت بودم و همه می‌توانستند از من استفاده کنند اما من مهجور شدم.

2. عالم

عالم می‌گوید خدایا من چندین سال زحمت کشیدم و برای مردم احکام و اخلاق گفتم و اعتقادات نوشتم اما اینها از من حرف شنوی نداشتند و کتاب‌های مرا مطالعه نکردند و پای منبر من ننشستند و حرف مرا گوش ندادند.

3. مسجد 

مسجد نیز چنین است. پیغمبر اکرم اصرار دارد که مسجدها باید پرجمعیت باشد. دل پیغمبر اکرم می‌سوخت و گریه می‌کرد که در دوره آخرالزمان مسجدها خلوت می‌شود. پیغمبر اکرم به اندازه‌ای به مسجد و جمعیت در مسجد سفارش دارد که یک روایت از پیغمبر اکرم هست که این روایت انسان را به لرزه درمی‌آوردپیغمبر اکرم فرمودند: «سلموا الیهود و النصاری و لا تسلموا علی یهود امتیقیل یا رسول الله و من یهود امتک؟ قال الذین یستمعون الاذان و الاقامه و لم یحضروا الجماعة»، سلام به یهودی‌ها و نصرانی‌ها بکنید و سلام به یهود امت من نکنید. گفتند یا رسول الله! یهود امت چه کسانی هستند؟ فرمود کسانی که مساجد را خلوت کنند و وقتی نماز جماعت به پا می‌شود به نماز جماعت نرونداحکام و اخلاق دین و اعتقادات دین گفته می‌شود و آنها دنبال نکنند و اگر دنبال کند برای ارادت به امام حسین سینه‌ای بزند و بعد هم بگوید همه غرق گناهیم و یک حسین داریم.  

ارزش هدایت حتی یک نفر

یک آیه در قرآن داریم و آقا امام باقر این آیه را معنا کرده و کمر انسان را می‌شکند. آیه اینست که:

«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً [ المائدة، 32]

اگر کسی عمداً کسی را بکشد، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر کسی، کسی را زنده کند مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد. این یک معنای ظاهری دارد که اسلام و قرآن برای انسان‌ها شخصیت قائل است. یک انسان مثل یک دنیاست و این یک افتخار بزرگی برای ما مسلمان‌ها است که هر چه دنیای غرب برای انسان شخصیت قائل نیستند، قرآن می‌فرماید یک فرد، مثل یک جهان است. اما معنایی که مورد بحث من است، اینست که آقا امام باقر می‌فرمایند: اگر کسی، کسی را منحرف کند، مثل اینست که جهان را کشته باشد و اگر کسی بتواند کسی را به راه بیاورد، مثل اینست که جهان را زنده کرده باشد. لذا این ندانستنی‌ها و در سر کلاس‌ها و یا مجالس گفتن. مثلاً ندانسته در مجلس مسئله می‌گوید و اعتقادات می‌گوید و اخلاق می‌گوید، گناهش خیلی بزرگ است. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: مثل اینست که اگر کسی با این حرف‌ها منحرف شود، مثل اینست که جهان را کشته باشیماما زیاد دیده می‌شود که با این حرف‌های ور ور در مجالس و اینکه بعضی‌ها ادعای عجیب و غریب می‌کنند.

حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یک مرد عارف بودند، اما خودشان فرمودند که من بعد از اینکه متخصص در فلسفه شدم و تدریس اسفار می‌کردم و متخصص در علوم نقلی شدم و خارج درس می‌گفتم، معلم عرفان را پیدا کردم و او مرحوم آقای شاه آبادی بود. حضرت امام 7 سال زیر نظر این مرد، عرفان خوانده است. آن مرد یک عمر در اصفهان و قم و تهران و مخصوصاً در نجف کار کرده و یک عمر در فلسفه و عرفان کار کرده، که حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» وقتی در کتاب‌هایشان اسم ایشان را می‌آورند، مثل اینکه یک حالتی برای ایشان پیدا می‌شود و می‌فرمایند: «روحی فداه».

این شخص عرفان می‌گوید و عالی درمی‌آید و مثل حضرت امام را تحویل جامعه می‌دهد. اما یک جوانکی و یک آقایی که مقداری نماز شب خوانده و خیال می‌کند خبریست و جلسه عرفان می‌گیرد و این جلسه غلط است و گناهش هم بزرگ است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۰
صادق زاده

امام صادق (ع): شرافت مؤمن در نماز شب خواندن و عزت او در خودداری از تعرض به آبروی مردم است. (میزان الحکمه، ج8، تفسیر عزت)

اگرچه عبادت و بندگی خداوند متعال و خواندن نماز، قرآن، دعا، راز و نیاز ونیایش بامعبود در همه حالات و اوقات پسندیده و ارزشمند است ولی بدون تردید شب زنده داری و پارسایی در شب و اشتغال به عبادت در دل تاریک شب هنگامی که همگان به خواب و استراحت پرداخته اند وخلوت کردن با "قاضی الحاجات" لذت، نورانیت و اثر دیگری دارد. 

سحر خیزی و نماز شب خواندن از عبادات ویژه ای است که ثمرات و فوائد مادی و معنوی فراوانی مانند: تقرب به خداوند، تحصیل خوشنودی او(فنا)، بازداشتن از گناه،برطرف شدن بیماری جسم، سلامتی بدن، زیبایی صورت، فراوانی روزی، پاکیزگی بوی بدن، در ردیف صالحان قرار گرفتن، هم خوی پیامبران شدن، مشمول رحمت پروردگار گشتن، ادا شدن قرض، از بین رفتن اندوه، ازدیاد نور چشم، نورانیت منزل، نورانیت صورت، آمرزش گناهان و... نمازهای یومیه و مخصوصاً نماز شب پیمودن راهی برای رسیدن به سرمنزلی است که این سرمنزل همان آرامش روانی و باطن، رستگاری، سعادت و موفقیت توأم با لذت و خلاقیت است. 

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد                                                            

                                                                                  حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

 از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار                                                 

                                                                                       کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد 

                                                                                                                                     "حافظ"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۳
صادق زاده

حضرت محمد(ص): به حساب خودت برس قبل از آنکه به حسابت رسیدگی شود.(وسایل الشیعه، ج16، ص98)

محاسبه شبانه،یکی از موهبت هایی است که حضرت محمد(ص) و سایر بزرگان دین و اجتماع به آن سفارش کرده اند. یکی از دلایل آن این است که انجام مراقبه شبانه، در واقع یک نوع خودسازی و خودشناسی است. 

و انجام دائم آن، ظرفیت ادراک  و بصیرت درونی را افزایش می دهد و انسان از بسیاری از اشتباهات اجتماعی موصون می ماند. 

محاسبه شبانه برای این است که فرد در حالت مراقبت از خود به بررسی خویشتن بپردازد و تمام نقاط مثبت و منفی خود را ارزیابی کند. محاسبه شبانه مانند نقشه ای است که تمام راه های گوناگون رسیدن به مقصد را به شما نشان می دهد و به دلیل سادگی اش استفاده از آن در امور مختلف بسیار آسان است. یکی از محاسن مراقبه شبانه این است که اگر انسان در طی روز اشتباهی مرتکب شده است، متوجه آن می شود و دیگر آن را تکرار نمی کند. مراقبه روشی برای برقراری ارتباط آگاهانه با خداوند است. 

مراقبه گشودن دریچه ذهن و نگریستن به درون برای شکوفایی خویشتن است. با مراقبه هیاهوی ذهن خاموش می شود وغرور، تعصب، خودخواهی و آشفتگی های ذهن از انسان دور می شود. با کمک مراقبه پرده ها یکی پس از دیگری برداشته می شود تا به اعماق درون برسیم و آن پرتو پاک و سپید درونی را حس کنیم. 

ما درون را بنگریم و حال را                        نی برون را بنگریم و قال را

"مولانا"                                      

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۰
صادق زاده

سلام، سلامی به وسعت دل های منتظر، سلامی به بزرگی غم دلهای منتظران هنگام غروب جمعه.....

چقدر هوا دلگیر است روزهای جمعه....دلم میگیرد آقا از این همه دوری، از این همه انتظار، از این همه.....

نمیدانم به کدامین گناه کرده و ناکرده باید انقدر انتظار بکشیم،سؤالی در ذهنم ایجاد شده؛ آیا این همه منتظر که به جمعه ظهور نرسیده و رفته اند تاوان گناه و ناشکری گذشتگان را پرداخته اند یا......

نمی دانم، آیا وقت آن نرسیده که جوانان مشتاق از حضورتان بهرمند شوند آقا؟؟!!

دلم میگیرد، دلم میگیرد وقتی نوجوان هم هیئتی ام از دوری و هجران شما گله می کند آقا...... او که دیگر پاک است، او چرا باید در این هجران بسوزد؟؟!!!!!!!!

هر بار وقتی ماجرایی از ماجراهای برنامه تلوزیونی "از لاک جیغ تا خدا" را میشونم از خود میپرسم؛ که آیا من آنقدر لیاقت ندارم که امام زمان(عج) باری به خواب من هم بیاید و کمکم کند؟؟؟؟ یا حداقل نشانی در حد فهم من نشانم دهد تا بفهمم حواسشان به من هم هست.......

اگر نه،پس چطور می تونم خود را شیعه بنامم؟؟؟ اگر هم لیاقت دارم، پس چرا پسرفاطمه(س) نظری به من نمی کند؟؟؟؟؟

اما نه، ناشکری نخواهم کرد!!!!! همین که من دانشجو توانسته ام خود را تا حال از گناه در امان نگه دارم همه از نگاه های مهدی فاطمه است که نشان میدهد حواسش به من هم هست :))

یک لحظه دلگرم شدم، انگار که کسی تلنگری به من حین نوشتن زد که ناشکری نکن دختر...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۶
صادق زاده

من علامت حرمت حریم با پروایانم،سیاهم اما مقدس تر از بال های سپید فرشتگانم،چرا که خداوند بزرگ پیش فرشتگانش به دارنده من افتخار می کند؛سیاهم اما سپید ،که سپید رویان عالم پوشیده در منند گرچه شیطان و شیطانیان از من متنفرند اما چون عضوی از تن آبرومندان در نزد معبودم.

مردان بزرگ در سایه الهی من رشد کرده اند،من نماد پاکیم،لیاقت مرا همه کس ندارد و بسیاری از کسانی که مدعی داشتن منند قدردان نور پاکی من نیستند و نیز پاکان بسیاری به داشتن من افتخار می کرده و می کنند.

گرچه جسم از من در گرما باشد و چندان در آسایش نباشد اما آرامش؛که روح با من در آرامست از لبخند آن دلارام که بر من است.

آری من چادرم همان چادری که در این روزگار غریب است ،غریب به غربت نام پاکی و خدا ،پوشیده در من در مرکز توجه خدای عالم و فرشتگان او و بندگان پاک اوست.

من یادگار زهرایم،همان یاور روزگار تنهایی علی، که سرور زنان است ؛

آری چادر نشانی از بوی یاس دارد ،نشانی که فرشتگان با بوی آن انسی دیرینه دارند،که چادر خاکی او علَم حقمداری و پاکی است و یادگاری در بر زهرائیان که امروز اندکند اما چون ستارگان در شبی تاریک درخشان؛درخششی چون خون شهید که آفتاب در برابر جلوه او سرافکنده است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۱
صادق زاده
    
  درنگ
     1-چرا انسان به انجام اعمال نیک اشتیاق ندارد و برای دوری از اعمال بد، خودمراقبتی نمی‌کند؟
     2-برای این که انسان ایمان بیاورد که کم‌ترین میزان عمل خوب و بدش محاسبه می‌شود، سوره زلزال چه می‌کند؟
تلنگر: اندکی نیکی، اندکی بدی
ایمانِ به غیب یعنی دیدنِ ندیدنی‌ها که راهی جز پاکی قلب ندارد. مگر می‌شود کسی که همه زندگی خود را به این دنیا محدود کرده و به خیال این که اعمالش نابود می‌شود و حساب و کتابی در کار نیست تمام آلودگی‌ها و زنگارهای دنیایی را برقلبش نشانده، ایمان به غیب بیاورد و مرگ و قیامت را ببیند؟ اتفاقا مساله او همین ندیدنِ واقعیت اعمال است که برای خوب و بدش ارزش قائل نیست و نسبت به کم و زیادش توجهی ندارد. برای همین هم نسبت به کم‌ترین عمل نیکی، اشتیاق نشان نمی‌دهد و نسبت به بدی‌ها از خود مراقبت و محافظت نمی‌کند.
پس او باید زلزله سهمگین و هولناکِ برچیده شدن دنیا را درک کند تا ببیند که زمین چگونه بار سنگینِ مرده‌ها را بیرون می‌ریزد و وقتی انسان- در اوج اضطراب و هراس- می‌پرسد که چه شده، زمین به زبان آید و تک‌تک اتفاقات را خبر دهد! آیا تعجب می‌کنند که زمین بر اعمال انسان‌ها شهادت دهد؟ آری؛ چنین خواهد شد و این بدان دلیل است که خدای تو به زمین وحی می‌کند و آن را به زبان می‌آورد.
پس باید به خود آیند و نسبت به اعمال‌شان حساس باشند. چرا که در آن روز انسان‌ها به سوی میدانِ حساب روانه می‌شوند تا حقیقت اعمال خود را ببینند. همان حقیقتی که در دنیا به خاطر ضعف ایمان از آن غافل بودند! پس کسی که کم‌ترین مقدار نیکی را انجام داده، یا کم‌ترین عملِ شری داشته باشد، آن را خواهد دید؛ ولی چه سود که آن وقت خیلی دیر است... پس باید از همین امروز فکری به حال خود و ایمان و عملش کند...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها (1) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها (2) وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها (3) یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها (4) بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها (5) یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ (6) فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (7) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (8)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۶
صادق زاده